توضیحات درباره کتاب
اين زن، اين مرده شور برده كي بود كه گند زد به همه چيز؟ راست راستي زنه بود، يا... داستايوسكي؟ داستايوسكي، آره، خودش بود! او با جنايت و مكافاتاش به زمينم زد، ويرانم كرد. مانع شد كه پا جاي پاي قهرمانش، راسكولنيكف، بگذارم: زن دوم، اين يكي بي گناه، را بكشم؛ پول و جواهراتي را بردارم كه مرا ياد جنايتم بيندازد؛ طعمه پشيماني خود شوم، در ورطه گناه فرو بروم و در نهايت به اعمال شاقه محكوم شوم.... ديگر؟ دست كم اين كار بهتر از اين جور احمقانه دويدن به بهانه رقت انگيز قتل است. خون روي دست هايم، اما هيچي تو جيب هايم. چه جنوني لعنت به داستايوسكي!