توضیحات درباره کتاب
بالاترين شكل قدرت، چيرگي است. اين عقيدۀ رابرت گرين نويسندۀ اين كتاب است كه عمرش را صرف مطالعۀ قوانين قدرت كرده است. او در اين كتاب درباره مسيري صحبت ميكند كه قدرتمندترين افراد تاريخ آن را پيمودهاند، مسيري كه اين افراد را به اوج توانمندي رسانده است.
خبر خوب اين است كه تكتك ما در درون خود ظرفيت تبديل شدن به استادي خبره و توانمند در حيطه تخصصيمان را داريم. به شرطي كه آماده گام نهادن در مسيري باشيم كه به صورتي كاملاً شفاف در اين كتاب آمده است.
با مطالعه اين كتاب ميتوانيد رموز پنهان رشته يا زمينه كاريتان را ياد بگيريد و سپس آمادۀ دورۀ شاگردي پربار و نسبتاً طولاني شويد. در طول اين مدت اين امكان را خواهيد داشت تا دانش و تجربۀ افراد تاثيرگذار رشتهتان را جذب كنيد، با تبديل شدن به فردي درخشان رقبا را پشت سر بگذاريد و از الگوهاي رايج فاصله بگيريد.
در اين كتاب رفتارهاي افرادي چون اينشتين، داروين و ۹ تن از اساتيد معاصر ديگر را به دقت مطالعه خواهيد كرد و از اين طريق اشتياق و كشش درونيتان را بيدار ميكنيد و به استادي متبحر و چيره تبديل خواهيد شد.
رابرت گرين نويسنده پرفروش شماره يك نيويورك تايمز است و اين كتاب حاصل سالها پژوهش وي بر روي موضوعاتي چون قدرت، متقاعدسازي، استراتژي، چيرگي و سرشت انسان و همچنين چكيدهٔ تمام درسهاي كتابهاي قبلي رابرت گرين است.
نسخۀ فارسي كتاب Mastery با خريد حق انحصاري ترجمه و انتشار در ايران از ناشر اصلي، Inkwell Management LLC با نام «چيرگي؛ راهنماي دستيابي به عاليترين فرم قدرت» توسط نشر نوين منتشر ميشود.
معرفي كتاب چيرگي
اثر ديگري از رابرت گرين، نويسندۀ كتابهاي قوانين روزانه و قوانين سرشت انسان
در كتاب چيرگي، رابرت گرين از حالتي ذهني به نام چيرگي برايمان ميگويد. همگي ما در لحظاتي خاص و ويژه از زندگيمان، حالت ذهني خاصي را تجربه كردهايم كه در آن سطح بالايي از انرژي و تمركز را در خودمان احساس ميكنيم. اين حالت كه با تمركزي عميق همراه است، معمولاً در زمانهايي كه با يك ضربالأجل فوري مواجه هستيم و يا در تنگناي زماني براي حل مسائل قرار داريم، رخ ميدهد.
ما معمولا تصور ميكنيم خلاقيت و توانمندي چيزهايي هستند كه بهطور آني و ناگهاني و از آسمان بر سر فرد نازل ميشوند، يا آنها را به استعداد ذاتي خود شخص، يا روحيهي عالي يا بختواقبال نيكويش مربوط ميدانيم. تسلط بر اين حالت ذهني يا همان چيرگي، ميتواند منجر به تسلط و آگاهي بيشتري بر واقعيت، ساير آدمها و وضعيت خود شود.
رابرت گرين در كتاب چيرگي نشان ميدهد كه همۀ افراد ميتوانند در يك مهارت يا حوزه به درجۀ استادي برسند به شرطي كه مراحلي كه استادان گذشته و حال از آن استفاده كردهاند را دنبال كنند. او در كتاب چيرگي نكات و استراتژيهايي براي رسيدن به استادي ارائه ميدهد.
رابرت گرين معتقد است براي استاد شدن نيازي به داشتن استعدادهاي ذاتي نيست و بايد به قدمهاي اساتيد پيش از خود نگاه كرد. بسياري از افراد فكر ميكنند علت موفقيتهاي افراد برجستهاي مثل داوينچي يا موتزارت، نبوغ ذاتي بوده است. اما اين تصور غلط است زيرا بين استعداد ذاتي و تسلط بر يك مهارت ارتباطي خاصي وجود ندارد. بسياري از افراد در كودكي بسيار با استعداد بودهاند و در بزرگسالي دستاورد خاصي نداشتهاند و يا بالعكس.
كسي كه بخواهد به درجۀ استادي برسد بايد مراحلي را طي كند. اول اينكه حوزۀ مورد علاثهاش را پيدا كند، كارآموزي كند، ذهني خلاق پرورش دهد و براي رسيدن به استادي تلاش مداوم داشته باشد. اين روند براي بسياري از افرادي كه در علم و هنر به جايگاه بالايي رسيدهاند نيز صادق است. كتاب چيرگي راهنمايي براي خودسازي است و نشان ميدهد كه چطور ميتوان به برتري فكري و خلاقانه رسيد.
چيرگي يعني چه؟
به عقديۀ رابرت گرين، چيرگي بالاترين سطح از برتري خلاقانه است و به معناي تسلط كامل بر يك رشته يا زمينۀ خاص است. استادان افرادي هستند كه توانستهاند اكتشافات پيشگامانهاي انجام دهند، فرمهاي هنري جديد ايجاد كنند يا پارادايمهاي موجود در زمينه خود را تغيير دهند. براي مثال، ويليام شكسپير با نوآوري در نمايشنامهنويسي، شعر و نثر انگليسي، نقش عمدهاي در شكلدهي به ادبيات انگليسي ايفا كرد.
براي رسيدن به اين درجه از مهارت، فرد بايد تسلط فني و دانش اجتماعي به دست آورد كه دو مولفۀ اصلي چيرگي هستند. تسلط فني به معني درك عميق مهارتها و دانش در زمينهاي خاص است. اين ويژگي فرصت نوآوري را فراهم كرده و به شما كمك ميكند از مرزهاي خود فراتر برويد. مولفۀ ديگر دانش اجتماعي است و به نقش ديگران در تسهيل مسير اشاره دارد. به عقديۀ گرين بدون اين مهارتها نميتوان به چيرگي رسيد.
كشف نداي دروني و ماموريت زندگي به روايت كتاب چيرگي
رابرت گرين در فصل اول كتاب چيرگي توضيح ميدهد كه هر يك از ما حس ميكنيم در زندگيمان كاري وجود دارد كه براي آن به دنيا آمدهايم و سرنوشت ما اين است كه در آن مسلط شويم. به عبارتي نداي درونيمان ما را به آن سمت و سو ميكشاند. ما بايد از اين نداي دروني به عنوان راهنما استفاده كنيم. افراد ويژگيهاي منحصر به فردي دارند كه به دليل تركيبهاي پيچيده DNA است كه آنها را به موجوداتي بههمتا تبديل ميكند.
اما گاهي فشار اجتماعي ما را مجبور ميكند كه همرنگ جماعت شويم و به نداي دروني گوش نكنيم و به سراغ كاري كه فكر ميكنيم براي ما ساخته شده نرويم. اين در حالي است كه اگر به اصالت خود پايبند باشيم، ميتوانيم به نداي درونيمان گوش دهيم و مسير واقعيتري را در زندگي طي كنيم. بسياري از افراد موفق در طول تاريخ در لحظاتي از زندگي خود به اين نتيجه رسيدهاند كه بايد به سمت كدام حوزه بروند. اين لحظات ممكن است به شكل كشف يك نداي دروني باشد كه آنها را به سوي هدف زندگيشان دعوت ميكند. مثلا براي داوينچي، اين لحظه جايي شروع شد كه او برگههايي از دفتر پدرش دزديد تا علاقهاش به كشيدن طرحهاي حيوانات را دنبال كند. بنابراين گاهي بهتر است به جاي اينكه همرنگ جماعت شويد به صداي دروني خود گوش كنيد.
براي شروع به دنبال يادگيري باشيد
اگر ميخواهيد وارد حوزۀ جديدي شويد، بايد يادگيري و كسب تجربه را هدف اصلي خود قرار دهيد نه موفقيت فوري و دستيابي به منابع مالي فراوان. افرادي كه به دنبال شغل يا كارآموزي ميگردند دوست دارند موقعيتهايي را پيدا كنند كه اعتبار و درآمد بالايي دارد. اما موقعيتهايي كه فرصتهاي يادگيري بيشتري فراهم ميكنند، حتي اگر حقوق كمتري داشته باشند، ارزشمندتر هستند. اين فرصتها به شما مهارت و تجربههاي عملي ميآموزند كه در بلندمدت كمك حال شما خواهد بود.
بسياري از استادان ديگر نيز در سالهاي ابتدايي زندگيشان انتخاب مشابهي كردند. براي مثال بنجامين فرانكلين به جاي پيوستن به كسبوكار پرسود پدرش، تصميم گرفت در كسبوكار چاپ كار كند تا مهارتهاي نوشتاري خود را توسعه دهد. اين انتخابها نشان ميدهند كه موقعيتهايي كه به يادگيري و رشد شخصي كمك ميكنند، در نهايت پاداشهاي بيشتري را در پي خواهند داشت.
اهميت يادگيري مهارتهاي اجتماعي به روايت كتاب چيرگي
داشتن مهارتهاي اجتماعي يكي از الزامات رسيدن به چيرگي است. افراد سادهلوح به راحتي مورد سو استفاده قرار ميگيرند كه ميتواند مسير حرفهاي آنها را به خطر بياندازد. در مقابل، افرادي كه مهارتهاي اجتماعي بالايي دارند ميتوانند روابط همواري ايجاد كنند و فرصتهاي تازهاي براي خود ايجاد كنند. گرين پيشنهاد ميكند براي تقويت اين مهارت بايد به جاي تغيير نگرش ديگران ياد بگيريد با آنها كار كنيد و از نقاط قوتشان بهره ببريد. براي درك بهتر شخصيت افراد ميتوانيد:
به لحن صدا، انتخاب كلمات و زبان بدن افراد توجه كنيد، زيرا اينها احساسات و باورهاي واقعي آنها را نشان ميدهد
ود را در موقعيت آنها تصور كنيد و سعي كنيد احساسات و تجربيات مشترك را درك كنيد، تا ارتباطي عميقتر برقرار شود
به رفتار افراد در موقعيتهاي مختلف، از جمله در برابر مافوقها و دوستان، توجه كنيد تا ويژگيهاي اصلي شخصيت و انگيزههاي آنها را بشناسيد.
نيروي راهبري به روايت كتاب چيرگي
رابرت گرين در كتاب چيرگي توضيح ميدهد كه چرا كمك گرفتن از مربي يكي از روشهاي اصلي يادگيري است. با كمك مربي ميتوان زمان يادگيري و خطاهاي آن را كمتر كرد، خطاهايي كه ممكن است منابع و انرژي شما را هدر دهند. با كمك مربي ميتوانيد مسير درستي را پيش بگيريد و از اتلاف وقت و منابع جلوگيري كنيد.
علاوه بر اين، رابطۀ كارآموز و مربي ميتواند براي طرفين مفيد باشد و باعث پيشرفت هر دوي آنها شود. زيرا پيشرفت محدود به دانش مربي نيست. در تاريخ بسياري از افراد بودهاند كه از مربي خود پيشي گرفتهاند و باعث بهتر شدن مربي خود شدند. بنابراين بايد سعي كنيد از مربي خود بهتر شويد و به دنبال راههاي تازهتري نيز باشيد.
البته گاهي اوقات وجود مربي ممكن است خطراتي هم براي شما داشته باشد. براي مثال يك مربي نامناسب ممكن است سليقهاش را به شما تحميل كند و سعي كند شما را مانند خودش كند و شما را به مسيري مشابه مسير خودش هدايت كند. همچنين، برخي از راهنماها و مربيان ممكن است شما را غير عمد به تصميماتي تشويق كنند كه به نفع خودشان است، بهويژه اگر در جايگاهي باشند كه از موقعيت شما سود ببرند.
همچنين اگر ميزان ريسكپذيري شما و راهنما متفاوت باشد، ممكن است او توصيههايي ارائه دهد كه با ميزان ريسكپذيري شما هماهنگ نباشد. اگر راهنما در مورد مسير پيشرويتان دانش كافي نداشته باشد ممكن است مشاورههاي اشتباه به شما ارائه دهد. با وجود اين چالشها، راهنمايي گرفتن همچنان ارزشمند است، اما بايد با دقت و تحليل همراه باشد.
جسور باشيد
بعد از به پايان رساندن دوران يادگيري بايد جسور باشيد و تفكر خلاقانه داشته باشيد. شما براي ادامۀ مسير نميتوانيد هميشه به عنوان كارآموز باقي بمانيد و بايد آموختههاي خود را به چالش بكشيد و ذهنتان را احيا كنيد. اين فرآيند شما را از چارچوبهايتان خارج ميكند و به مرحلّ بعد چيرگي ميبرد.
بايد سعي كنيد مانند دوران كودكي كه ذهني باز و پرسشگر داشتيم عمل كنيد و هميشه به دنبال سوالات جديد باشيد. اين ويژگي كه در كودكان به طور طبيعي وجود دارد، به شما كمك ميكند كه بدون ترس از اشتباه و پرسش، به چالش كشيدن قوانين و انتظارات را بپذيريد. با كمك ذهن احيا شده ميتوانيد به رشد بيشتري برسيد و به چيرگي نزديكتر شويد. اين جسارت براي شكستن مرزها و تغيير نگرشها، شما را در مسير منحصر به فرد خود هدايت خواهد كرد.
فعالسازي خلاقيت راهي براي چيرگي
گرين در كتاب چيرگي توضيح ميدهد كه با گسترش و تمرين ذهن ميتوان براي حل مشكلات روشهاي خلاقانه و نوآورانهاي پيدا كرد. خوشبختانه اين مهارت قابل يادگيري است. ابتدا بايد ذهن خود را از عادتها و محدوديتهاي قديمي ناكارآمد پاك كرد. همچنين، استانداردها و عرفهاي فرهنگي ممكن است براي تسهيل ارتباطات ضروري باشند، اما ميتوانند پتانسيل ما براي تفكر خلاق را محدود كنند. براي مثال توجه به تمايزاتي مثل مرد و زن، داستان و واقعيت و … ممكن است باعث شود كه جزئيات را ناديده بگيريم.
براي پرورش تفكر خلاق بايد با ايجاد ارتباطات جديد و غيرمعمول مغز را تمرين دهيم. تحقيقات نشان داده كه پس از ۱۰,۰۰۰ ساعت تمرين در يك حوزه خاص، مغز تغييرات كيفي ميكند و ارتباطات جديدي بين نواحي مختلف مغز ايجاد ميشود. بنابراين، تفكر خلاقانه به اين معنا نيست كه فقط برخي افراد به طور طبيعي خلاق هستند. شما ميتوانيد با كنترل و تمرين ذهن خود، به سرعت ذهني خلاقتر و بازتر پيدا كنيد.
چطور ميتوان به چيرگي رسيد؟
گرين در كتاب چيرگي توضيح ميدهد كه وقتي مهارتي را به قدري تمرين ميكنيم كه ميتوانيم آن را به صورت خودكار و ناخودآگاه انجام دهيم به اين معناست كه در آن مهارت استاد شدهايم. به شكلي كه ذهن و بدن در راستاي آن مهارت به عنوان يك واحد عمل ميكنند. كسي كه در مهارتي استاد است ميتواند در شرايط تحت فشار به صورت خودكار و فوري به فرمانهاي ذهنياش پاسخ دهد.
اين توانايي نتيجۀ ارتباط خودكار و يكپارچۀ ذهن و بدن است كه در ابتدا در طبيعت حيوانات به عنوان يك واحد تجربه ميشود. در بسياري از حيوانات، تصميمگيري و عمل همزمان و بدون تفكر رخ ميدهد، مثلاً وقتي زنبور به تهديدي واكنش نشان ميدهد. انسانها نيز در آغاز همينگونه عمل ميكردند، اما با توسعه تفكر انتزاعي توانستند ذهن و بدن را از هم جدا كنند.
اين تغيير به ما اين امكان را داد كه از واكنشهاي خود به طور خودكار جلوگيري كرده و آنها را سركوب كنيم و مسائل را به صورت پيچيدهتر و منطقيتر حل كنيم. با اين حال، استادي به شما اين امكان را ميدهد كه اين جدايي را بازگردانيد و ذهن و بدن شما دوباره به صورت يك واحد هماهنگ عمل كنند، به طوري كه ميتوانيد به سطح بالاتري از مهارت و درك در حوزه خود دست يابيد.
رسيدن به چيرگي به زمان و تلاش زيادي نياز دارد و اين فرآيند نميتواند كوتاهمدت باشد. گرين اشاره ميكند كه اين مسير تقريباً 20,000 ساعت تمرين و كار متمركز لازم دارد. اما همچنين تأكيد ميكند كه صرف اين زمان به تنهايي كافي نيست؛ بلكه بايد با تعهد و انگيزه همراه باشد. براي رسيدن به استادي واقعي، تمرينهاي شما بايد هدفمند و آگاهانه باشند. تمرين بيهدف يا از سر عادت نميتواند شما را به سطح استادي برساند. دستيابي به استادي فرآيندي مادامالعمر از رشد و اكتشاف است.
استادان با پيروي از انگيزه خلاقانه خود به نوعي جواني روحي دست مييابند. آنها نه تنها مغز و مهارتهاي خود را به طور كامل پرورش دادهاند، بلكه به درك عميقي از واقعيت و پيچيدگيهاي زندگي دست يافتهاند. اين درك به آنها اجازه ميدهد كه زندگي و مسير حرفهاي خود را با بصيرت بيشتري هدايت كنند و در حوزه تخصصي خود به رشد و پيشرفت مداوم برسند.
موانع رسيدن به چيرگي
گرين در كتاب چيرگي پنج مانع كليدي را مطرح ميكند كه افراد در مسير پيشرفت به سمت استادي و چيرگي با آنها مواجه ميشوند. اولين مانع، بدبيني است كه زماني رخ ميدهد كه فرد فكر ميكند همه چيز را ديده و ديگر هيچ چيز جديدي براي يادگيري وجود ندارد. اين نگرش مانع رشد ميشود. دومين مانع، خود بزرگبيني است كه وقتي فرد مورد تحسين قرار ميگيرد، دچار غرور ميشود و تمركزش را از كار خلاقانه منحرف ميكند.
مانع سوم ، وابستگي است؛ يعني فرد به جاي اعتماد به خود، به دنبال تاييد ديگران است. مانع چهارم سختگيري ذهني است كه مانع خلاقيت نيز هست. بيصبري آخرين مانع است كه فرد را از فرآيند يادگيري خسته ميكند وباعث ميشود فرد كار خود را ادامه ندهد و از تلاش دست بكشد.
پيام اصلي كتاب چيرگي رابرت گرين چيست؟
رابرت گرين در كتاب چيرگي نشان داده كه اگر افراد ميخواهند به مرحلۀ استاد شدن و يا همان چيرگي برسند، بايد به نداي دروني خود گوش كنند و مسير خاص خود را پيدا كنند. براي اين كار بايد دوران كارآموزي را زير نظر مربي بگذارانند و در نهايت با استفاده از تفكر خلاقانه به نوآوري و رشد برسند. مطالعه و تحليل زندگي استادان بزرگ و تجربههاي آنها ميتواند ديدگاههاي ارزشمندي را براي كمك به شما در اين مسير ارائه دهد.
چه كساني بايد كتاب چيرگي را بخوانند؟
مطالعۀ كتاب چيرگي به كساني كه به تازگي وارد يك حوزۀ خاص شدهاند، كساني كه به تازگي تحصيلات خود را به پايان رساندهاند و به دنبال تصميمگيري براي آينده خود هستند و كساني كه براي مدت طولاني در يك حوزه كار كرده و از پيشرفت نكردن خود احساس نااميدي دارند پيشنهاد ميشود.
اين كتاب يكي از مفيدترين كتاب هاي توسعه فردي است. ايدههاي مطرحشده در اين كتاب نيز بر پايه تحقيقات گستردهاي در حوزههاي عصبشناسي، علوم شناختي، پژوهشهايي دربارهي خلاقيت و همچنين براساس بخشهايي از زندگينامههاي بزرگترين اساتيد و چيرهدستان تاريخ و معاصر نظير چارلز داروين، جان كولترين تا دنيل اورت، پل گراهام و بسياري از بزرگان ديگر است.
فهرست كتاب چيرگي
ساختار كتاب چيرگي ساده و روشن است. كتاب شامل ۶ فصل است و در طول اين شش فصل، مراحل فرايند به ترتيب توضيح داده شده است:
فصل ۱ نقطهي شروع است و دربارهي كشف نداي دروني يا همان مأموريت زندگي صحبت ميشود.
فصل ۲ بخش اول از اجزاء مختلف فاز شاگردي يا همان مهارت يادگيريست.
فصل ۳ بخش دوم از اجزاء مختلف فاز شادگري، در خصوص پيدا كردن راهبر است.
فصل ۴ بخش پاياني فاز شاگردي يعني بهدستآوردن هوش اجتماعيست.
فصل ۵ راجع به مرحلهي عملگرايي خلاق صحبت ميشود.
فصل ۶ به هدف نهايي كه همان چيرگي است پرداخته ميشود.
يادداشت مترجم كتاب، آرسام هورداد
به دليل كاستيها و نارساييهاي فاحشي كه در برخي ترجمههاي موجود از رابرت گرين ميديدم شروع كردم به ترجمه اين كتاب. احساسي شديد در من وجود داشت كه ميگفت حيف است ايدهي چيرگي، ناقص و زخمخورده و لَنگ به هموطنانم ارائه شود. شايسته است آن را به لباسي زيبندهتر و تاحدممكن نزديك به آنچه نويسنده در ذهن داشته آراسته كنم (كتاب چيرگي با نامهاي استادي و تسلط به فارسي ترجمه شده اند).
در ترجمهي كتاب تمام تلاشم را معطوف به اين كردهام كه آن ايدهاي كه در لحظهي نگارش كلمات بر ذهن رابرت گرين جاري بوده و حرفي را كه ميخواسته به ما بزند بيكموكاست منتقل كنم. لحن نوشتههاي رابرت گرين در تمام كتابهايش (نه فقط در اين كتاب) هرگز عاميانه و خودماني نيست (برخلاف نويسندهاي مثل مارك منسن). در نوشتار او ميتوان نوعي جديت، اندكي رسمي بودن و شكلي از كاريزما را ديد. از اين رو من نيز سعي كردهام همين لحن را در ترجمه حفظ كنم، و در عين حال، مثل هميشه در ترجمههايم انتقال معني و مفهوم به روانترين و گوياترين شكل ممكن را در اولويت قرار دادهام. لذا شما ابداً با نثري پيچيده، گيجكننده و غيرقابل فهم روبهرو نيستيد.
پيشنهاد من براي مطالعهي كتاب اين است كه هرگز در خواندن و تمام كردن آن عجله نكنيد. بگذاريد ايدهها و نكتهها جايشان را در ذهن شما باز كنند، ايدهاي كه براي شما جذابتر از بقيه است حتماً برايتان پيام و نكتهاي دارد؛ بدون ترديد بايد آن را جدي بگيريد و روزها و ساعتها دربارهاش بينديشيد و به كاربرد آن در زندگي روزمرهتان فكر كنيد. اين ايدهها را در ذهنتان بپرويد و بگذاريد با گذشت زمان فرمولي كه مناسب شماست از دل آنها متولد شود.
از داستانهاي كتاب و شرح حال اساتيد، ساده و راحت نگذريد. فهمِ اصول و استراتژيهاي كتاب، در گرو مطالعه و فهم دقيق داستانهاست. اين داستانها به طور مستقيم برآمده از تجربهي اشخاصي مثل من و شما هستند كه پلههاي چيرگي را طي كردند و به عاليترين فرم قدرت رسيدند. اما توضيحي درباره انتخاب عنوان كتاب (چيرگي) ارائه كنم: من كلمه «چيرگي» را در زبان فارسي به آنچه مقصود و منظور رابرت گرين از Mastery در اين كتاب بوده نزديكتر ميدانم.
چيرگي -به گفته رابرت گرين كيفيتي ذهني است كه بعد از سالها تمرين مستمر و متمركز و پرفشار براي فرد اتفاق ميافتد. چيرگي يك مسير است، يك فرايند است نه يك اتفاق آني كه در يك لحظه رخ دهد. چيرگي حالتي ذهني است كه در صورت دستيابي به آن، بر شغل، رشته، تخصص يا هر مهارتي كه مدنظرمان است، نوعي غلبه و برتري پيدا ميكنيم (و بر آن چيره ميشويم)؛ از آن فراتر ميرويم و آماده رويارويي با چالشهاي جديتر و پيشرفتهتر هستيم.