توضیحات درباره کتاب
زبانمان ما را به تمايز ميان بدن و "من" تشويق ميكند. ما كلمه واحدي نداريم كه امكان گفتن "بدن- من" را بدهد. ممكن است بگوييم "بدن من" كه درست همانگونه است كه ميگوييم "ماشين من" و اينگونه معني ميدهد كه بدن فرد دارايي اوست اما به يقين خود او نيست. اكنون مدتيست كه گشتالتدرمانگران و تحليلگران معاصر، بدن ذهن را بهعنوان واحد يكپارچهاي ميدانند كه قبلاً به روان و تن مجزا شده بود. دو نويسنده و متخصص باليني، رشتههايي را به هم پيوند زدهاند كه ما ميدانستيم به هم تعلق دارند اما پيش از اين تلفيق، اين معنا را نداشتند. در اين راستا هر فصل كتاب حاضر به شرح سازههاي نظري و موردپژوهيهايي ميپردازد كه با استفاده از "زبان حركت بدني"، فهم فرهنگ غيركلامي و كاربست سودمند آن در روابط والد- نوزاد، كودك و نوجوان و نيز كار با زوجها و بزرگسالان به تنهايي را ميسر ميسازد. اين كتاب به ما نشان ميدهد كه چگونه الگوهاي حركتي بدني، پايه بنياديترين عناصر سازماندهي روانشناختي را شكل ميدهد. اين كتاب حاصل همكاري دو نويسنده است، يكي گشتالتدرمانگر و ديگري روانتحليلگر كه دو سنّت متفاوت رواندرمانگري را به هم آميختهاند و درك مشترك و مهمي را پديد آوردهاند.
دكتر رولا فرانك بنيانگذار و مدير مركز مطالعات تني و مدرس انجمن رواندرماني گشتالت و مؤسسه گشتالتدرماني نيويورك است. او نويسنده مقالهها و فصولي در نشريههاي گوناگون است. كتاب او با عنوان "جسم آگاهي: يك رويكرد تني و تحولي به رواندرماني" به چهار زبان ترجمه شده است.
دكتر فرانسيس لابير، روانتحليلگر يك مؤسسه خصوصي در نيويورك و مدير مركز پرورشگاه تحقيقاتي والد- نوزاد/ نوپايان در دانشگاه پيس و هيئت علمي مركز مطالعات رواندرماني روانتحليلگرانه است. كتاب او با عنوان "درباره حركت كردن و به حركت درآمدن: رفتار غيركلامي در تمرين باليني" و مقالههايش، كاربست منحصر به فرد او ازحركت در مطالعات رواندرماني را نمايان ميسازد.