… به اين اثر به‌عنوان اصول رياضي فلسفه‌ي طبيعي مي‌نگرم. چرا كه به‌نظر مي‌رسد وظيفه‌ي اصلي فلسفه اين است كه نيروهاي طبيعي موجد حركات در پديده‌ها را بيابد و آن‌گاه از نيروهاي به‌دست آمده پديده‌هاي ديگر را تبيين كند و با اين ديدگاه است كه گزاره‌هاي كتاب‌هاي اول و دوم را ارائه نموده‌ام. در كتاب سوم، من اين نيروها را در تشريح منظومه‌ي جهاني به‌كار گرفته‌ام و با استفاده از گزاره‌هايي كه در كتاب‌هاي قبلي به طريق رياضي طرح و اثبات شده‌اند و از روي پديده‌هاي سماوي، نيروي جاذبه‌ي اجسام به سوي خورشيد و سيارات ديگر را به‌دست آورده‌آم و آن‌گاه با استفاده از اين نيروها و گزاره‌هاي ديگر كه آن‌ها نيز جنبه‌ي رياضي دارند، حركات سيارات، ستاره‌هاي دنباله‌دار، ماه و دريا را نتيجه گرفته‌ام.