كتاب حاضر تمريني است منسجم در جامعه‌شناسي تاريخي كه قدمت ريشه‌هاي استبداد اروپايي را در مسيرهاي متنوعي كندو كاو مي‌كند كه از جوامع متكي بر كار برده‌هاي يونان باستان و روم تا فئوداليسم شكوفا طي شده بود. آنـدرسون در جريان اين بـررسي، قـدرت تبييني برداشت ماركسيستي از تاريخ را به اثبات مي‌رساند و پالوده مي‌سازد و در همان حال نوري روشنگر بر تاريخ يونـان، روم، تهاجم اقوام ژرمني، جامعه كوچ‌نشين و الگوهاي متفاوت فئوداليسم در شمال، شرق و غرب و منطقه مديترانه‌اي اروپا مي‌افكند. مطالعه اين اثر برجسته مي‌تواند الگويي براي پژوهش عيـني تاريخ يك كشـور يا يك منطقه يا يك قـاره باشد كه بنيان‌هايش را بر سير مادي تكوين، رشـد و فـروپاشي نهادهاي اقتصـادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي آن استوار مي‌سازد، نه بر الگويي ذهني و از پيش‌ساخته‌ مانند تاريخ انديشه، بي‌ارتباط با سير تكامل مادي آن.

اين كتاب پيش درآمدي است بر تحقيقي مفصل‌تر با عنوان تبارهاي دولت استبدادي كه جستارمايه‌اش بي‌درنگ ادامه‌ي اثر حاضر خواهد بود.

اين دو كتاب مستقيما در يكديگر تنيده شده‌اند و در نهايت يك بحث را مطرح مي‌كنند.

رابطه‌ي بين اين دوعصر باستان و فئوداليسم از سويي و استبداد از سوي ديگر در چشم‌انداز متعارف بيشتر تحليل‌هايي كه از آن ها مي‌شود، بي‌درنگ اشكار نيست.