توضیحات درباره کتاب
نويسندگان اين كتاب پايهگذاران رواندرماني اگزيستانسيال در نيمهي سدهي بيستم اروپا هستند كه همگي از بزرگان روانكاوي فرويدي و گاه همچون لودويگ بينزوانگر از دوستان نزديك فرويد بودهاند ولي در برخورد با كاستيهاي روانكاوي، در پي رويكردي انسانمدارتر، از فلسفه ياري جستند و زبان فلسفهي اگزيستانسيال را به رشتهي خودشان ترجمه كردند. كار رولو مي در پيگيري ترجمه و ويرايش اين مقالات از زبانهاي آلماني و فرانسوي به انگليسي، خدمتي بزرگ بود زيرا جهان انگليسيزبان، و از اين طريق ساير فرهنگها، را با اين رويكرد و ژرفاي آن آشنا كرد و، بهعبارتي، آن را جهاني ساخت. يكي از مهمترين نكاتي كه از اين كتاب ميآموزيم تعريفي است كه از فلسفهي اگزيستانسيال به دست داده ميشود و وجوهي از اين فلسفه كه در درمان كاربرد دارد. از اين رو، علاقمندان به اين رويكرد رواندرماني در ايران ميتوانند بسيار از اين كتاب بياموزند.
(از مقدمهي مترجم)
هستي از زمان انتشارش در سال ۱۹۵۶ مهمترين، كاملترين و درخشانترين روايت از رويكرد اگزيستانسيال در روانشناسي بهدست داده است. ويراستاران، از ميان آثار پيشگامان جنبش تحليل اگزيستانسيال، تاريخچههاي موردي و نوشتههايي را برگزيدهاند كه بتوانند اين رويكرد را توضيح دهند ــ رويكردي كه بهقول رولو مي بيماري رواني را «نه بهمثابه انحرافي از معيارهاي مفهومي اين يا آن روانپزشك… بلكه به مثابه انحرافي در ساختار هستي ويژه آن بيمار يا، بهعبارتي مختلشدن موقعيت انساني او ميشناسد».
«اين كتاب چشماندازي نو بهروي روانكاوي و رواندرماني ميگشايد كه همانا چشمانداز پرسش غايي بشر است، پرسش دربارهي طبيعت بشر و جايگاهش در درون همهي واقعيت.»
ـ پل تيليش، دانشگاه هاروارد
«بهترين سرآغاز موجود براي امريكاييهايي كه پديدارشناسان و اگزيستانسياليستهاي اروپايي سردرگمشان كردهاند. پادزهري قوي در برابر پيشپاافتادگي و سطحينگري در روانشناسي.»
ـ آبراهام مزلو، دانشگاه برندايس
«اين كتاب سبكهاي رايج در روانپزشكي امريكايي را بازتاب نميدهد، بلكه كاري بسيار مهمتر دارد: رويكردهاي آينده را پيشِ روي ما ميگستراند…»
ـ گوردون آلپورت، دانشگاه هاروارد