توضیحات درباره کتاب
دكارت تمام باورهايش را در بوتة شك ميآزمايد و ميكوشد از اين طريق به اصولي اساسي دست يابد كه زيربناي تمام شناخت ما را تشكيل ميدهند. اين كار نقطة شروع نظام فلسفي دكارتي است. دكارت ديدگاه خود را چنين بيان كرده است: بخشي قطعي (و معين) كه از شناخت برخوردار است، يعني او وجود دارد و وجود او بر اساس تفكر تعريف ميشود. اين موضوع دو جملة مشهوري كه در بخش چهار گفتاري دربارة روش آمده است، مورد تاكيد قرار ميگيرد. او ميگويد: فكر ميكنم، پس هستم. نگارنده در اين كتاب به مرور و بررسي عمدة سرفصلهاي محوري در فلسفة اروپايي از دكارت تا دريدا و عقايد فيلسوفان پرداخته است. برخي از عنوانهاي فصلهاي كتاب عبارتاند از: شناخت عقل و تجربة دكارت، لاك، هيوم و كانت؛ شناخت، تاريخ و جامعه: هگل، نيچه، هوركهايمر و آدورنو؛ دو هستيشناس؛ هايدگر، دلوز و گاتاري؛ ضدانسانمحوري و مسالة اخلاق: لونياس و دريدا؛ و سياست، ايدئولوژي، قدرت و عدالت: آلتومر، فوكو، نيچه، و ليوتار.