"آرتور كوستلر "در سال 1937كه در مقام خبرنگار در ميان نيروهاي طرفدار جمهوري در جنگ‌هاي داخلي اسپانيا فعاليت مي‌كرد به دست نيروهاي فاشيست فرانكو دستگير و به اعدام محكوم شد .صد روز در زندان به سر برد و در اين مدت هر ساعت و هر لحظه در انتظار جوخه آتش بود و مي‌ديد چگونه دسته دسته هم زنجيري‌هايش را براي اعدام مي‌برند .كتاب حاضر شرحي است از اين تجربه و اضطراب‌ها و بحران‌هاي روحي انسان‌هايي كه با مرگ روبه‌رو مي‌شدند .او كتابش را بلافاصله پس از آزادي در 1937نوشت .نويسنده در كتاب اذعان مي‌كند : "دلبستگي اصلي من در اين كتاب يك دلبستگي خويشتن نگرانه بوده است :تاثير روان شناختي سلول اعدام ."آرتور كوستلر در 1905در بوداپست متولد شد . پس از پايان تحصيلات دبيرستان در بوداپست، براي ادامه تحصيل به دانشگاه وين رفت .از سال 1927كار نويسندگي را در برلين شروع كرد و يگانه خبرنگاري بود كه در سفر علمي گراف زيپلين به قطب شمال شركت داشت .در سال 1930سفري به آسياي مركزي كرد و يكسالي را هم در روسيه شوروي گذراند ( 3ـ 1932) . سپس به پاريس رفت .جذبه جنگ داخلي اسپانيا او را هم مانند بسياري ديگر از نويسندگان بزرگ ـ جورج اورول، آندره مالرو، ارنست همينگوي ـ به اسپانيا كشاند .او كه عميقا طرفدار جمهوري خواهان بود از طرف روزنامه نيوز كرونيكل عازم مالاگا شد و در همان جا به دست نيروهاي فرانكو گرفتار گرديد .سرانجام پس از روزهاي بحراني با وساطت وزارت امور خارجه انگلستان در سال 1937با يك زنداني ديگر مبادله شده و به انگلستان برگشت .او پس از بازگشت از اسپانيا با گرفتن موضعي انتقادي در سال 1938از حزب كمونيست كناره گرفت .در آغاز جنگ جهاني دوم در فرانسه به سر برد و سردبيري هفته نامه‌اي ضد هيتلر و ضد استاليني را برعهده داشت .در سال 1939نيز توسط فرانسوي‌ها زنداني شد .پس از آزادي به انگلستان گريخت و در 1941به ارتش بريتانيا پيوست و با انتشار كتابي در افشاي جنايت‌هاي استالين شهرت جهاني يافت .پس از جنگ، روزگاري در هند، ژاپن، اسراييل و آمريكا اقامت داشت و اواخر عمر در لندن به سر برد .روز سوم مارس 1983در 77سالگي به اتفاق همسرش و به پيروي از هدف انجمن "Exit"كه عضو آن بود به زندگي پرماجراي خود خاتمه داد، زيرا به موجب آيين اين انجمن "هر كسي حق دارد كه هر وقت لازم بداند، آبرومندانه از اين جهان برود ."