توضیحات درباره کتاب
هنگامي كه كسي ميپرسد فلسفه به چه كار ميآيد، پاسخ بايد ستيزهجويانه باشد، چرا كه پرسش كنايهآميز و نيشدار است. فلسفه نه به دولت خدمت ميكند و نه به كليسا، كه هر دو دغدغههاي ديگري دارند. فلسفه به خدمتِ هيچ قوهي مستقري درنميآيد. كارِ فلسفه ناراحتكردن است. فلسفهاي كه هيچكس را ناراحت نكند و با هيچكس ضديت نورزد فلسفه نيست. كارِ فلسفه آزردنِ حماقت است، فلسفه حماقت را به چيزي شرمآور تبديل ميكند. فلسفه كاربردي ندارد جز افشاكردن پستيهاي انديشه در تمامي اَشكالش. آيا جز فلسفه رشتهاي هست كه به نقدِ تماميِ رازآميزگريها، هر خاستگاه و هدفي كه داشته باشند، همت گمارد؟