كتاب حاضر از سه بخش تشكيل شده است. در بخش اول به زندگي‌نامه‌ي تنسي ويليامز، نويسنده‌ي نمايش‌نامه، و نكاتي درباره‌ي اين نمايش پرداخته شده است. بخش دوم به متن نمايش‌نامه و بخش سوم به نقد ادبي آن اختصاص يافته است. آن‌چه مي‌توان فهميد اين است كه ويليامز اين نمايش‌نامه را تحت تاثير واقعيت‌هاي زندگي خود نوشته است. "تام"، خود تنسي است و "لورا" خواهر وي رزاست. در حقيقت ويليامز احساس مسئوليت زيادي در برابر خواهر خود مي‌كرده و سعي داشته به هر طريقي كه شده مشكلات روحي وي را حل كند. باغ وحش شيشه‌اي اولين اثر موفق و بزرگ تاتري تنسي ويليامز بوده و اين نمايش‌نامه او را مهم‌ترين نمايش‌نامه‌نويس دوران بعد از جنگ ساخته است. "راجربي. استاين" درباره‌ي آن مي‌گويد: "عظمت "باغ وحش شيشه‌اي" به عنوان يك قطعه‌ي هنري و يك بيانيه‌ي انساني، نهايتا نهفته در بينش ويليامز از افراد، جامعه و ابعاد تجربيات ديني است كه آن را به طور ظريف و شاعرانه‌اي به توازن مي‌رساند". شخصيت‌هاي سازنده‌ي باغ‌وحش شيشه‌اي عبارت‌اند از: ـ اماندا ويتگفيلد: مادر كه زن كوچك‌اندامي زنده‌دل اما مغشوش است ـ لورا وينگفيلد: دختر كه بر اثر يك بيماري در كودكي فلج شده و يك پايش از ديگري كوتاه‌تر است، جدايي اجتماعي او به جايي رسيده كه او خود جزئي از عروسك‌هاي كلكسيونش مي‌شود و تا حدي ظريف و شكننده مي‌شود كه ديگر نمي‌توان او را از قفسه برداشت. ـ تام وينگفيلد: پسر، قصه‌گوي نمايش؛ شاعري كه در يك انبار شاغل است. طبيعتش سرسخت و ظالم نيست ولي از آن‌جايي كه بايد خود را از اين دام رها سازد، لازم است ترحم را كنار بگذارد. ـ جيم اوكانر: خواستگار، مردي جوان، خوب و معمولي است. داستان در هفت پرده شكل مي‌گيرد. خانواده‌اي سه نفره شامل مادر، پسر، دختر با وضع اقتصادي نامناسب، در كنار يك‌ديگر روزگار مي‌گذرانند. مادر خانواده در تخيلات خود غرق شده و هميشه ادعا مي‌كند ثروتمندترين و سرشناس‌ترين مردان منطقه خواستگاران وي بوده‌اند. پدر روزي بي‌خبر آن‌ها را رها كرده و رفته است. تام در حقيقت نان‌آور و مرد خانواده است كه فقر و هم‌چنين گوشه‌گيري و انزواي خواهر بر او فشار زيادي وارد مي‌كند. لورا، خواهر بزرگ‌تر تام، اعتماد به نفس پاييني دارد و در هيچ‌كاري موفق نيست، تنها سرگرمي او جمع‌آوري حيوانات شيشه‌اي ظريف و كوچك است. مادر فكر مي‌كند اگر لورا ازدواج كند مشكلاتش كمتر خواهد شد، به همين‌ دليل از تام مي‌خواهد تا خواهرش را با يكي از دوستان خود آشنا كند و زمينه‌ي ازدواج آن‌ دو را فراهم نمايد اما... بخش سوم كتاب و نقد ادبي به نقد باغ‌وحش شيشه‌اي به قلم راجر ب. استاين با نام "فاجعه و خشونت" اختصاص دارد. وي بر اين باور است كه: "بصيرت سرد و غم‌افزاي ويليامز در باغ‌وحش شيشه‌اي به تكامل مي‌رسد".