توضیحات درباره کتاب
«موسي و يكتاپرستي» نمودار واپسين كوشش نظري مخاطرهآميز و گرانقدر «زيگموند فرويد» در حيطة روانشناسي مذهبي بود. فرويد در كتابش اذعان داشته كه در جهان يك خداي قادر مطلق وجود ندارد، بلكه در ادوار ماقبل تاريخ، شخصي بوده كه به چشم آدميان بسيار بزرگ مينموده و هم او بوده كه به مرتبة خدايي رسيده و سپس به حافظة آدميان سپرده شده است. فرض فرويد بر اين بوده كه دين موسي (ع) نيز بر اساس همان خداي ذهني به وجود آمده و موسي در دورة خود، دينش را رواج داده و اينك به قالب يك سنت درآمده است كه توجه ملتها را به خود جلب ميكند. او ميگويد: «خدا را بايد يك خاطره دانست، خاطرهاي كه بر اساس روش رواندرماني، در ناخودآگاه انسان بدل به حقيقتي انكارناپذير شده است». لازم به ذكر است مطالبي كه فرويد در كتاب حاضر بيان ميدارد، برگرفته از روايت عهد عتيق است كه با روايت قرآن كريم انطباق كامل ندارد. از سويي، استنباطهاي فرويد در اين كتاب نادرست بوده و هدف از انتشار اين كتاب، صرفا فراهم كردن زمينة مقايسه و برخورد نقادانه با كاربرد نظرية روانكاوي در زمينة تاريخ، انسانشناسي و الهيات است.