توضیحات درباره کتاب
امروزه مقبوليت كسي چون سهراب سپهري، در قواره و اندازهاي است كه فراموش ميكنيم اين موقعيت براي او چگونه به دست آمده است. در واقع چون از زمانه او كمتر آگاهي داريم، شايد به اين موضوع هم كمتر توجه كنيم كه سهراب با گذر از چه شرايطي به جايگاه امروزياش دست يافته است. سهراب ـ به گفته نزديكان ـ علاوه بر مهرباني و فروتني، خجول بودن و تمايل به تنهايي بود و شايد هم انزوا ـ و به زعم برخي روشنفكران آن زمان، منفعل و دور از مردم! و عجبا كه وقتي به شخصيت او، آن هم در شور و حرارت جواني، كه لازمهاش ميل به جنجال و مطرح شدن است نگاه ميكنيم، به صبورياش پي ميبريم. سهراب تمام آن سخنان دلسردكننده را ميشنيد اما بدون لحظهاي درنگ مسير خود را ميپيمود. او كتاب به كتاب، بيشتر پخته و صاحب سبك ميشد و اشعارش را شناسنامهدارتر ميكرد. او در شعر به جايي رسيد كه زبانِ خاص خود را يافت: سرراست و ساده. و اشعارش را به مجموعهاي از تابلوهاي بيبديل براي خوانندهاش مبدل ساخت. شايد اين حرف به گزافه نباشد كه در دو سه كتاب آخر، هر خط از اشعار او، فقط مختص اوست و احتمالاً هر كس با اندك آشنايي با آثارش ميتواند آن را تشخيص دهد.