توضیحات درباره کتاب
سال 1938 در «تيخوئاناي» مكزيك، كودك هشتسالهاي توسط سربازي به نام «خوئان كاسيتو مورالس» كه بعدها به «خوئان سولدادو» مشهور شد، به قتل رسيد و مورد تجاوز قرار گرفت. متهم پس از دستگيري به گناه خود اعتراف كرد. مقامات براي خاموش كردن اعتراض مردمي، طي يك دادرسي او را به اعدام نمايشي در ملاء عام محكوم كردند. به اين صورت كه به سرباز فرمان داده شد سعي كند تا فرار كند و حين فرار تيربارانش كردند. ترديدهاي اوليه دربارة اجراي درست عدالت اندكاندك به ترديد در اصل مجرميت انجاميد و ذهن افسانهپرداز عوام از قاتلي متجاوز، بيگناهي مبرا ساخت.كتاب شرح ماجراي اين ذهنيات عوام است. نويسنده روايت خود را از اين ماجرا به سه بخش تقسيم ميكند: نخست گزارشي تفسيري ـ تحليلی از اصل رويداد يعني جنايت تا اعدام مجرم به دست ميدهد. در بخش دوم اوضاع و احوال اجتماعي و اقتصادي تيخوئانا پيش از وقوع قتل شرح داده شده، و در بخش سوم اعتقاد عوام از اين رويداد تجزيه و تحليل شده و ذهنيت عوامل در پيدايش باورهاي مذهبي و بررسي تطبيقي دينداري عاميانه بررسي ميشود.