توضیحات درباره کتاب
در سال 1872، «فيلپيس فاگ» در خيابان «ساويل رو» لندن زندگي ميکرد. او از اعضاي مورد توجه کلوب «ريفورم» بود و سالهاي سال بود که او از يازده و نيم صبح تا دوازده شب را در کلوب ميگذراند. شخصيت استثنايي داشت، خيلي کم حرف ميزد و تنها کاري که انجام ميداد بازي کردن و مطالعة روزنامه بود. روزي با دوستان ثروتمند و مشهورش، مشغول بازي بود که آقاي «رالف»، از مديران بانک انگلستان، به جمع آنها وارد شد و خبر سرقت بانک را داد و گفت که با پول سرقت شده، سارقان ميتوانند طي سه ماه دور دنيا را بگردند. اين خبر باعث شد آقاي فاگ با دوستان خود بر سر اينکه ميتواند دور دنيا را در هشتاد روز طي کند، شرطبندي کند و بلافاصله با خدمتکار باهوش خود «جان» عازم سفر به دور دنيا شد و بعد از طي ماجراهاي جالب و هيجانانگيز با موفقيت سفر خود را به پايان رساند. اين کتاب سومين شماره از «داستانهاي ماندگار جهان و داستانهاي فرانسه ـ قرن ۱۹م.» است که به صورت کميک استريپ تهيه شده است.