توضیحات درباره کتاب
«هركول پوآرو» براي يك امر حياتي به لندن فراخوانده ميشود. او در اين فكر است كه چگونه با سرعت به انگلستان برگردد كه ناگهان دوست ديرينة خود آقاي «مسيو ام. باك» سرپرست كل حمل و نقل راهآهن را ملاقات ميكند و با كمك او كوپهاي دريافت ميكند. مسافران قطار فوق از مليتهاي مختلف هستند. از جمله خانم «هوبارد»، «پرنسس دراگو ميروف»، خانم «هيلگارد اشميت»، «آقاي هكتور»، «خانم مري بنهام» و... در دومين شب، آقاي «رانشت» با دوازده ضربه كارد به قتل ميرسد. ترن نيز به علت سنگيني برف از حركت ميماند. آقاي ام. باك از پوارو درخواست ميكند تا رسيدن پليس يوگسلاوي، به حل معماي قتل بپردازد. به زودی هويت آقاي رانشت معلوم ميشود. او رباينده و قاتل دختر سهسالة يك هنرپيشة مشهور و محبوب است. اين سرنخ باعث حل معماي قتل آقاي رانشت توسط پوارو ميشود.