توضیحات درباره کتاب
«بكا» در مدرسه بيشتر از همه با «اريك» دوست بود، اما به خاطر بعضي رفتارهاي نادرست كه از او ديده بود، قطع رابطه كرد و به فكر دوستي دوباره با «بيل» افتاد. او در اتاقش با «ليلا» و «تريش» نشسته بود كه ناگهان در با تكان شديدي باز و دختري با موي بلند بلوطي وارد اتاق شد. هر سه دختر خيره به فرد تازهوارد نگاه ميكردند. تا اين كه او پس از نگاه كردن به بقيه، به صورت بكا زل زد و گفت از اين كه بعد از مدتها او را ميبيند و همساية آنها شده خيلي خوشحال است. اما نه بكا و نه دو دوست ديگرش، آن دختر را به خاطر نميآوردند. بعد از آن ماجراهايي رخ داد كه در ادامة داستان بازگو ميشود. داستان حاضر سومين شماره از مجموعة «خيابان ترس» تحت عنوان «بهترين دوست» است. اين داستانها از جمله داستانهاي ترسناك و وحشتآفرين امريكايي ميباشد كه براي نوجوانان تهيه شده است.