نگاهي اجمالي به مقام و موقعيت زن در يونان باستان است. نگارنده به ديدگاه افلاطون در خصوص زن نظري افكنده و معتقد است افلاطون مقام و موقعيت زن را در مدينه يوناني خود به تصوير كشيده و بر رعايت حقوق زنان در حوزه‏هاي اجتماعي و فرهنگي و برخورداري از دانش مساوي با مردان تأكيد كرده ولي از نظر جنسيتي زن را موجود دوم ارزيابي مي‏كند. او سپس به قوانين مدينه فاضله اشاره كرده و اين نكته را يادآور مي‏شود كه خانواده و زن، بخشي از مدينه بوده و در اين قانون از زن به عنوان نيرويي قوي و تأثيرگذار نام برده است. نويسنده در ادامه به تبيين نظرگاه‏هاي بخش ديگري از جامعه يونان پرداخته است و بر اين نكته تصريح مي‏كند كه زن يوناني در اين ديدگاه وظيفه مادري دارد و مي‏بايد در حفظ بنيان جامعه مي‏كوشيد. مؤلف در جاي ديگري به نظريات افلاطون اشاراتي نموده و بر اين باور است كه انديشه‏هاي او بيشتر در جهت تضعيف خانواده و ازدواج مي‏باشد. به هر حال صفحات پاياني كتاب نشان‏دهنده آن است كه جايگاه و موقعيت زن در يونان باستان از استحكام و پايداري مطلوبي برخوردار نبوده و ديدگاه‎هاي جامعه سنتي يونان با ديگر آرا و نظريات متفكران يوناني از جمله افلاطون متناقض و گاه در تعارض بوده است.