توضیحات درباره کتاب
در اين داستان پليسي ـ جنايي، "پايرس كوئينسي"، ناظر ويژه، در صدد يافتن راز مرگ دخترش است. زيرا او معتقد است دخترش به قتل رسيده، در حالي كه پليس ميگويد مرگ دختر سانحه بوده است. كوئيسني همهي خطرات را به جان ميخرد تا حقيقت را دريابد. در اين ميان تنها يك نفر است كه صميمانه به او كمك ميكند: "رني كنر"، "پليس سابق كه به لحاظ حرفهاي ـ و رابطهي شخصياش ـ يكبار با مامور برجستهي FBI مشاركت كرده بود. كوئينسي در تلخترين روزهاي زندگي رني به او كمك كرده بود و حالا وقت آن رسيده بود كه رني لطف او را جبران كند. اما اين قاتل شباهتي به قاتلاني كه تا به حال با آنان مواجه شده بود نداشت. اين آدم روانپريش، تشنهي انتقام و وحشتآفريني بود. تنها راهي كه رني ميتواند نقاب اين قاتل را بردارد، گام نهادن در مسير خطرناكي است كه قاتل پيموده است. او نيز، قربانياي ميشود كه منتظر است تا حادثه براي او نيز رخ دهد. او، هدف حادثهي بعدي است...