توضیحات درباره کتاب
در اين مجموعه 14 داستان كوتاه، فراهم آمده كه يكي از آنها، "حال و هوايي به پسند كلاغها"، با عنوان كتاب يكسان است. در اين داستان، راوي فضاي غمزدهي پاركي را به تصوير ميكشد كه در آن همهچيز بوي مرگ و ناراحتي ميدهد: كلاغهايي كه قارقار ميكنند، زن جوان زيبارويي كه از دست همسرش فرار كرده و به پارك پناه برده، و... در بخشي از اين داستان آمده است: "پارك از مردههاي صدساله هم مردهتر است. همهچيز در حالت سكون است. من هم ميايستم. آب و يخ برف و باران ديشب در جايجاي پارك، انباشته شده و زمين از پذيرفتن آنها سرباز زده است. آنها هم در اين لحظه بيحركت ماندهاند. ايستادن و حركت نكردن در برف و بوران برابر با مرگ است. براي همين هم پارك مرده است. كلاغ چاق و چلهاي بر ميلهي تابها نشسته. به نظر من ميرسد كه هر آن كلاغ شروع به خواندن سرودي خواهد كرد. سرودي در خور هوا و باد و برف و باران". برخي از داستانهاي اين مجموعه عبارت است از: كلاغها، براي آخرين بار هم كه شده، جاي گچمالي شدهي تاريخ، نورنوس، هديهي زمر پاپيك،ملخها، ميرزا مورزا، قتل عمد، معامله، و دودلي.