توضیحات درباره کتاب
مجموعۀ ۲۲ خاطره – داستان جذاب و خواندني از خاطرات جمعيِ مردمان دهۀ چهل رشت. خاطراتي كه داستان شدهاند و در عينحال داستانهايي كه خاطره بر بالهايشان نشسته است.
✔️هشت سالهام. ميخواهم بروم حمام، با خانمجان. حمام عمومي حاجآقا بزرگ. حمام نمره هم داريم اما خانمجان حمام عمومي را بيشتر دوست دارد. من هم. حمام عمومي بزرگ است. حوض بزرگي دارد. دخترهاي ديگري هم ميآيند. گاهي همكلاسيهايم هم ميآيند. ميتوانيم به هم آب بپاشيم و بخنديم. گاهي هم كفبازي كنيم. كفها را مثل بادكنك باد كنيم و بهطرف هم فوت كنيم. البته اگر خانمهايي نزديك ما باشند، حتماً دعوايمان ميكنند و ميگويند: «آرام بگير زاي! تي نجستِ آبا اَطرف اووطرف فوونكون!»