توضیحات درباره کتاب
«آنتونيو وينسنت» پسر پينهدوزي بود كه در «پومبال» به دنيا آمده بود. او در حالي كه پسرك كوچكي بود، هر روز پيش از نماز شام به كلاس مبلغان ميرفت. طولي نكشيد كه به سبب تغييراتي كه در نتيجة مراسم مذهبي لازاريستها بود، مردم او را كوچولوي مقدس لقب دادند. او بعد از اولين عشاي ربانياش محرابدار «دن كاسيميرو» شد و بعد از مرگ او خدمت در مراسم عشاء رباني را براي پدران لازاريست ادامه داد. بعدها به دنبال مرشدي سفر كرد و سرانجام به مقام كشيشي رسيد؛ اما به دلايلي بعدها به خواست فرماندار ايالت «باهيا»، عاليجناب «سينبور لوييس ويانا» به عنوان رهبر راهزنان مشهور شد و يك گروگان از گردان پيادهنظام را براي دستگيري اعزام كرد. در اين ميان «گاليلئوگال» مبارزي آزاديخواه، پسر يكي از ارجمندترين حكيمان «فرانتس جوزف گال» بنيانگذار جمجمهشناسي، طبق اعلاميهاي از همة دوستداران عدالت درخواست كرد كه در گردهمايي همگاني مبني بر همبستگي با آرمانطلبان شهر به همراه شورشيان جهان شركت كنند. اين واقعه تاثير عميقي بر سرنوشت مردم شهر گذاشت و زندگي آنها را متحول كرد.