توضیحات درباره کتاب
موضوع رمان حاضر، داستاني عاشقانه و اجتماعي است. در خلاصة داستان آمده است: «رضا» دوست صميمي «فرهاد» و همسر وي «گلدره» است. روزي «گلدره» زمينة آشنايي دوستش «غزل» را با «رضا» فراهم ميكند. «غزل» علاقمند به نويسندگان، به خصوص «پائولوكوئليو» است و با خواندن كتابهاي او ظاهراً احساس آرامش ميكند. رضا در اوّلين جلسه خود را نويسنده معرفي ميكند، اما در صحبتهايش از نفرتش دربارة برخي نويسندگان، از جمله «پائولوكوئليو» ميگويد و باعث ميشود اين ديدار خيلي زود به اتمام برسد. در روزهاي بعد، «رضا» به «غزل» علاقمند شده و در بعضي لحظات چهرة معصوم وي را در حال نماز ميبيند. «غزل» آرامش واقعي را در ارتباط خالصانه با خداوند يافته است. «رضا» و «غزل» تصميم به ازدواج ميگيرند، اما موانع بسياري سر راه خود ميبينند.