توضیحات درباره کتاب
در روزگاري، روح كوچكي زندگي ميكرد. روح كوچك ميدانست كه نور است؛ اما ميخواست خود را در جايگاه نور تجربه كند. روح بزرگ او را متوجه كرد كه براي شناختن نور بايد تاريكي را كشف كند. روح كوچك فهميد در مرحلة شناخت خويشتن راستينش بايد متضاد خود را بشناسد. بنابراين روح كوچك براي شناختن نور رهسپار تاريكي شد و درگير ماجراهايي شد كه در اين كتاب مصور به نگارش درآمده است.