کتاب حاضر، جلد دوم از مجموعة «به دنبال طلا نباش، طلايي باش»، شامل داستان‌ها و حکاياتي کوتاه براي رسيدن به مراحل بهتري از خودشناسي و درک عميق وجود و ارزش فردي است. عناوين داستان‌ها عبارتند از: «داستان پيشرفت»، «قدرت حافظه»، «الفباي زندگي»، «نفس حقير»، «باارزش‌ترين چيز»، «زيباترين قلب» و ... . در خلاصة داستان «پيشرفت» آمده: خاخامي در ميان مردم محبوبيت زيادي داشت. همه از گفته‌هاي او لذّت مي‌بردند، بجز «اسحاق» که هميشه با تفسيرهاي خاخام مخالفت مي‌کرد و اشتباهات او را به يادش مي‌آورد. ديگران از اين کار اسحاق به خشم مي‌آمدند، امّا کاري از دستشان بر نمي‌آمد. سرانجام، اسحاق درگذشت و در مراسم خاکسپاري، مردم خاخام را بسيار غمگين و افسرده ديدند و علّت را جويا شدند. خاخام، اسحاق را دوستي شريف دانست که با مبارزه با عقايدش، موجب پيشرفت او مي‌شد و اينک، با رفتن او، احتمال اينکه خاخام از رشد باز بماند بسيار خواهد بود.